قـــــدیـــــــــــــــــــــــما



مردم تهران قدیم ،همانگونه که هم اینک نیز در بسیاری از روستاهای کشورمان مرسوم است صبح ها، خیلی زود وتقریبا همزمان با روشن شدن تدریجی هوا از خواب بیدارمی شدند و زندگی اجتماعی شان را آغاز میکردند ویکی دوساعت بعد از غروب آفتاب هم آماده خوابیدن می شدند وعلت این مساله ،سوای آنکه کاری برای انجام دادن در شب نداشتند. یکی هم عدم برخورداریشان از وسایل کافی ولازم جهت روشن نگاهداشتن خانه ومحل کارشان بود وطبیعی است که این وضعیت ارگ سلطنتی را نیز شامل می شد. تا اینکه اولین کارخانه ی ایجاد روشنایی ،به کوشش واهتمام حاج امین الضرب در خیابان باغ وحش (امیرکبیر فعلی )نصب وآماده بهره برداری گردید وبه همین مناسبت نام خیابان به چراغ تغییر یافت.
 

 تهران قدیم

 

اولین کارخانه ی تولید روشنایی که به وسیله گاز کاربیت سوخت مورد نیاز جهت روشنایی ارگ سلطنتی وچند معبر تهران را فراهم می ساخت ،عبارت بود از چند دیگ که در آنها، با پیچ ومهره هایی باز وبسته می شد. از این دیگ ها ،لوله هایی مسین که منتهی به فانوس هایی دیواری می شد به داخل در اندرون و چند عمارت سلطنتی وتعدادی از خیابان اطراف آن کشیده شده بود ونحوه کارش چنین بود که هر شب مقداری کاربیت در داخل دیگ ها ریخته وبر روی آن آب می ریختند .بعد در دیگ ها را بسته وآن را آماده ی کار می ساختند . به این ترتیب گاز استیلن حاصل از تجزیه ی کاربیت در لوله ای  که دارای شیری در قسمت پایین فانوس ها بود جریان می یافت وبرای روشن کردن فانوس ها کافی بود شیر گاز فانوس ها را باز وشعله ی کبریت را به آن نزدیک می کنند تا مشتعل شود.

خدمت دوستان عرض کنم این فانوس که از نظر شکل ظاهری حالتی شبیه به چراغ جلوی اتومبیل های فعلی داشت شعله ای قوی ونوری سفید،همراه با بویی بسیار زننده به دست می داد .با اینهمه ،از تاریکی مطلق بهتر بود.اما همانگونه که قبلا اشاره شد،امکان استفاده از آن برای همه ی مردم وجود نداشت .

 

 

تهران قدیم

 

کارخانه چراغ گاز که از سوغات های اولین سفر ناصرالدین شاه به فرنگستان بود.اگر چه توانست روشنایی داخل ارگ ویکی دو خیابان اطراف آن (نظیرارگ وناصریه و.)را تامین نماید،اما طولی نکشید که مردم از روی نا آگاهی وشاید در اعتراض به انحصار طلبی های شاه واعوان وانصارش ،چراغ خیابان ها ولوله های گاز خیابانی را از بین بردند وخود کارخانه نیز بعد از کوتاه مدتی به دلیل استفاده نا صحیح از کارافتاده ودوباره وضع به شکل اول درآمد .

خدمت دوستان عارضم تا قبل از ایجاد این کارخانه وحتی هنگام بهره برداری از آن ،مردم عادی از چراغ های لامپای شیشه ای وچراغ های گردسوز برنجی یا ورشویی برای تامین روشنایی استفاده می کردند وطبقات کم درآمد که امکان تهیه ی نفت برایشان وجود نداشت از روغن چراغ برای تولید روشنایی استفاده میکردند.به این طریق که ظرف سفالی لوله داری را به همین منظورساخته شده بود پر از روغن نموده ،یک فتیله ی از لوله ی آن عبور می دادند وبا آتش زدن فتیله خانه شان را روشن میکردند وکسانی هم که تا این حد فقیر نبودند وامکان خرید روزی یکی دو لیتر نفت را داشتند،اما قادر به خرید لامپا،گردسوز وفانوس نبودند،معمولا یک قوطی حلبی دردار را پر از نفت نموده وفتیله ای از سوراخ وسط در آن وبا ریختن نفت در قوطی وآتش زدن فتیله ایجاد روشنایی می نمودند.

 

تهران قدیم

 

چراغ موشی وشب های چراغانی

از این نوع چراغ ها که به چراغ موشی شهرت داشت ،گاهی برای چراغانی شهر یا روشن کردن معابر جهت عبور دستجات عزادار در ماه های محرم وصفر نیز استفاده می شد وشیوه ی کار به این صورت بود که تعدادی چراغ موشی را که معمولا هم دارای قلاب کوچکی بود از نخ گذرانده واز یک طرف معابر به طرف دیگر نصب میکردند برای تامین روشنایی مجالس ومهمانی های رجال و اعیان وهمچنین چراغانی نیمه ی شعبان از یک یا چند جار چند شاخه ی بلورین که پایه دار وبر یک محور فی آویزان بود استفاه می شد وشمع هایی که در داخل آن قرار می گرفت در آویزه ها منعکس می شد ومنظره ی ریبایی تولید میکرد.

در آن زمان ،اکثر اعیان واشراف ودیگر کسانی که دستشان به دهنشان می رسید برای حرکت شبانه در شهر دارای یک نفر جلودار بودند که فانوس کش نامیده می شد.وظیفه ی فانوس کش که با کلاهی از ماهوت مشکی بدون لبه در جلو اسب والاغ ارباب !خود حرکت میکردند این بود که فانوس کاغذی استوانه ای شکل وبزرگی را که شمعی در داخل آن می سوخت حمل کنند تا راه روشن شود وناهمواری وچاله چوله های معابر باعث زمین خوردن اعیان واشراف وافراد خانواده شان که پیاده حرکت می کردند،نشود.

 

تهران قدیم

 

 

مدتی بعد،مسئولان مربوطه برای روشن ساختن شهر در شبها، تدبیری اندیشیدند وحکم کردند که صاحب هرخانه فانوسی جلوی در منزلش بیاویزد.ولی طبیعی است فقط عده ای کمی از صاحبحانه توانستند این دستور را اجراکنن وبقیه ی مردم که حتی توانایی واستطاعت روشن نگاهداشتن داخل خانه های خویش را نیز نداشتند ،نسبت به آن بی تفاوت ماندند واداره ی بلدیه که کار شهرداری امروز را انجام می داد ،ناچار شد تعدادی فانوس خریداری وتعدادی چراغچی جهت این منظور استخدام نماید،هر محله دارای یک چراغچی بود که وظیفه داشت هنگام تاریک شدن هوا فانوس هایی را که در اختیار گذاشته شده بود روشن کند ودر نقاط معینی بیاویزد وتا صبح مراقب بماند که کسی آن ها را سرقت نکند وهنگام روشن شدن هوا آن ها را خاموش وجمع آوری نماید.

در چهار سوق بزرگ وچهار سوق کوچک بازار که محل کسب وکار تجار وانبارکالاهای تجارتی بود ونیاز به محافظت بیشتری داشت ،طناب هایی از سقف آویزان کرده وشب ها تعدادی چراغ زنبوری به آن ها می بستند.

 

 ت-منصوری

 

ورود اولین کارخانه برق

در دوره مظفرالدین شاه قاجار ،حاج حسین امین الضرب که از همراهان شاه در سفر وی به روسیه بود یک دستگاه موتور برق خریداری وبا جلب موافقت اداره بلدیه ی وقت ،در اول خیابان چراغ گاز نصب کرد وبه این ترتیب خود به خود نام خیابان گاز به چراغ برق تبدیل شد که هنوز هم عده ای خیابان امیر کبیر را با همین نام مورد اشاره قرار می دهند.

در باره نحوه ی خرید این کارخانه ی برق که چهارصد کیلو وات نیرو داشت ودارای دو پست ترانسفورماتور (یکی در در اول خیابان چراغ برق ویکی در محل چهار راه سیدعلی )بود شنیده ام که :

امین الضرب ،در یکی از روزهایی که مشغول قدم زدن در خیابان های روسیه بود چشمش به کارخانه ی برق شهر افتاد وچون تا آن روز چنان چیزی ندیده بود ،با اشتیاق مشغول تماشای آن شد ونگهبان کارخانه که از توقف بیش از حد او تعجب کرده بود پرسید :مگر میخواهی کارخانه را بخری که با این دقت نگاهش میکنی ؟

امین الضرب که اصفهانی شیرین لهجه ودرعین حال بذله گویی بود جواب داد:اگر نو باشد وارزان هم بدهید حتما میخرم .

 

تهران قدیم

 

در همین حال صاحب کارخانه از راه رسید و وقتی از جریان مطلع شد ،نگاهی از روی تمسخر به قبای دراز و وصله دار و عمامه ی شیر و شکری ژولیده امین الضرب انداخت  وبه شوخی گفت این کارخانه به دردت نمی خورد ،ولی اگر کارخانه ی نو لازم داشته باشی قیمتش پانصد تومان است ومن می توانم یکی از آن ها را برای تو تهیه کنم .

مساله کم کم شکل جدی به خود گرفت وامین الضرب قولنامه ای نوشت و بیعانه آن را نیز به یکی از تجار ایرانی مقیم روسیه حواله کرد ومدتی بعد بقیه ی بدهیش را پرداخت وکارخانه ی خریداری شده را به تهران آورد.

 

تهران قدیم

 

کارخانه برقی که امین الضرب به تهران آورد،در واقع جزو نخستین کارخانه های معتبر واساسی ایران که به وسیله ی نفت کار می کرد وپروانه ای به قطر پنج متر داشت وبا حرکت همین پروانه بود که برق تولید می شد.مردم تهران که این پدیده ی عجیب وغریب موجب حیرتشان بود واکثرا باور نمی کردندگردش یک پروانه فی بتواند تولید روشنایی نماید،هنگام غروب که موقع به کار افتادن موتور برق بود ودر اطراف محل استقرار آن جمع می شدند و به اظهار نظرهای مختلف می پرداختند .با این وجود هیچکدام از آن رغبت و تمایلی به استفاده از برق جهت روشنایی منزل و محل کارشان در شب ها از خود نشان نمی دادند وتنها فایده ی کارخانه برق این بود که علاوه بر روشن ساختن عمارت شاهی ،چند خیابان اطراف ارگ را نیز از سر غروب تا آخر شب روشن میکرد.

 اندک اندک عده ای از کسبه ی خیابان های ناصریه ،چراغ برق وباب همایون راغب به استفاده از برق شدند،اما هیچکدام حاضر به خرید انشعاب برق نبودند.بلکه میخواستند در برابر پرداخت مبلغی مشخص هر وقت که دلشان بخواهد از برق استفاده کنند.

به دنبال اظهار تمایل این عده ،اداره بلدیه (شهرداری)که انجام دهنده ی امور مربوط به کارخانه ی برق شخصی امین الضرب بود ،ترتیبی داد تا مامورین مربوطه هر شب سیمی به محل کسب دکان دارهایی که مایل به استفاده از برق هستند کشیده ودر پایان شب بر حسب تعداد لامپی که در مغازه ی آنان روشن بوده مبلغی را دریافت نماید.

حقیر از قدیمی ها شنیده ام آن زمان  قیمت هر لامپ چهل وات شبی چهار شاهی بود وخیلی شب ها هم اتفاق می افتاد که هیچکدام از کسبه حاضر به استفاده از برق نمی شدند.با این وجود،امین الضرب بدون آنکه نا امید شود مدتی بعد دومین کارخانه ی برق را وارد کشور ساخت ودر خیابان ری فعلی ،نصب نمود .

 

تهران قدیم

 

 

عدم استقبال مردم از نیروی برق تا سال 1313شمسی دوام یافت وتا سال مورد اشاره فقط یازده مشترک از نیروی برق استفاده میکردند.

اولین کارخانه برق دولتی ،ظاهرا در همین سال در خیابان ژاله نصب و آماده بهره برداری شد وعملیات سیم کشی هوایی و کابل کشی خیابان های مرکزی شهر آغاز گردید.مامورین اداره برق (که آنوقت اداره ی روشنایی نامیده می شد ویکی از ادارات تابعه بلدیه بود)برای سیم کشی هوایی نچار بودند به دیوار برخی از خانه هایی که در مسیر واقع می شد مقره هایی بکوبند،ولی ساکنین خانه ها و هم چنین صاحبان آن ها در بیشتر موارد بشدت از اینکار جلوگیری می کردند و مشکلاتی برای کارکنان

تهران قدیم

 

اداره ی روشنایی به وجود می آوردند.در این زمان ،اداره ی روشنایی برای تشویق مردم به استفاده از برق وهمکاری آنان با مامورین سیم کشی اعلام نمود که حاضر است بدون دریافت هیچ هزینه ای به شهروندان انشعاب برق بدهد. ولی مردم که از دور ونزدیک شنیده بودند برق خطرناک است وانسان را می گیرد ومی کشد،زیربار پیشنهاد جدید نرفته وکماکان به مقاومت خود ادامه دادند. مدتی بعد،اعلام گردید که چنانچه کسانی مایل به استفاده از برق باشند، یک دستگاه کنتور مجانی نیز به آنها هدیه داده خواهد شد،اما این پیشنهاد هم طرف توجه تهران نشین ها قرار نگرفت .سر انجام در سال 1316،اداره بلدیه مجبور شد صدور جواز کسب مغازه داران یا تمدید پروانه ی اشتغال آنان را منوط به دریافت انشعاب برق نمایدوتازه از آن زمان بود که عده ای از صاحبخانه ها که تصور میکردند بعداز مجبور ساختن کسبه به دریافت انشعاب برق ،نوبت به آنها خواهد رسید ومجبور خواهند بود برق را به خانه ی خویش راه دهند .


سینما شهر قصه از سینماهای تهران می باشد. این سینما در 12 اردیبهشت سال 1350 در چهارراه عباس‌آباد و در مجاورت  سینما شهر فرنگ (آزادی) با ظرفیت 147 صندلی تاسیس شد. کلیه برنامه‌های این سینما در یک جلسهٔ خصوصی یک هفته پیش از نمایش عمومی برای نویسندگان مطبوعات و منتقدان به نمایش در می‌آمد. به عنوان نخستین گام  فغیلم مستند  تریستانا (لوئیس بونوئل) بدین صورت به نمایش درآمد.

سینما شهر قصه

سینما شهر قصه

 

در  حادثه آتش  سوزی  سینما آزادی در روز جمعه 29 فروردین 1376، سینما شهر قصه آسیب دید و تعطیل شد و ساختمان آن برای جلوگیری از فروریختن احتمالی تخریب شد. در سال 1386 ساختمان جدید  سینما آزادی  در همان محل سابق سینما شهر فرنگ (آزادی) و شهرقصه سابق افتتاح شد.

 سینما شهر قصه

 

تهران قدیم


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

صبرم سر اومد تندیس کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. tafrihveb الفلک الجاریة مدرسه دارا فقط‌برای‌تو سکوی هفتو هشتو نه دانلود فایل عرفانی اخلاقی اجتماعی تربیتی آموزشی هیات منتظران حضرت مهدی(عج)شهراندیشه